نگاهی به نمایش پدر؛ وقتی کیانیان کار هاپکینز را انجام میدهد
«پدر» این روزها تماشاگران بسیاری را به چهارراه ولیعصر میکشاند تا در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به تماشای نمایشی جذاب بنشینند.
بهگزارش خبرنگار فرهنگی خبر گزاری تسنیم ، آلزایمر یا همان بیماری فراموشی، در حقیقت یک نوع اختلال عملکرد مغزی است که در اثر آن به مرور زمان تواناییهای ذهنی بیمار کاهش پیدا میکند. به گواه علم، در بیماری آلزایمر حافظه بلندمدت بیمار معمولا دست نخورده باقی میماند اما حافظه کوتاه مدت به تدریج مختل میشود و رو به زوال میرود… این بیماری خوفناک که در عصر حاضر هنوز راه درمانی برای آن پیدا نشده، دستمایه نوشتار نمایشنامه «پدر» شده است. در «پدر» به قلم فلوریان زلر اما با نگاهی متفاوتتر به بیماری آلزایمر مواجه میشویم. «آندره» در نقش پدر در این نمایش به عنوان فردی که مبتلا به آلزایمر شده قرار است مخاطب را از آنچه بر او به عنوان بیمار هدف میگذرد آگاه کند.
نکته جالب در بطن این نمایش آن است که گویا نویسنده میخواهد بگوید «آندره» دچار فراموشی نیست، او فقط توان یادآوری بعضی خاطرات را ندارد! زلر به آلزایمر به عنوان فراموشی مطلق نگاه نمیکند. یعنی همچون اصول اولیه آلزایمر، حافظه کوتاه مدت پدر آسیب دیده اما او هنوز خاطرات خیلی دورتر را فراموش نکرده است. او میداند که خانوادهای داشته، شغلی داشته، علایقی داشته و یا حتی معشوقهای داشته است اما توان ترسیم ذهنی آنها را در لحظه ندارد. از این روست که به دخترش عشق میورزد و یا هنوز به آرزوهای دست نیافتهاش همچون بالرین بودن فکر میکند…
این نگاه خاص فلوریان زلر به مقوله آلزایمر، «پدر» را جذاب و قابل اعتنا ساخته است…
یک مینی مال تمام عیار
نمایشنامه «پدر» یکی از سه گانههای فلوریان زلر است. «مادر»، «پسر» و «پدر» سه اثر زلر هستند که اشتراکات زیادی در آنها به چشم میخورد. «زلر» در هر سه نمایش مخاطب را در مرز واقعیت و خیال با خود همراه میکند. قلم او منحصر به فرد است. سبک نوشتن «زلر» فقط مختص به خود اوست و به وضوح قابل مشاهده است که او در نوشتن از هیچ کسی پیروی و الگوبرداری نمیکند. پیچیدگیهای آثار او شبیه به هیچ اثر دیگری نیست. به ویژه در «پدر» قرار نیست گره افکنی خاص و عجیبی ببینیم بلکه این نوعِ روایت داستان است که مخاطب را در دالانهای فکری نویسنده به این سو و آنسو میکشاند. کمدی سیاهی در بطن اثر وجود دارد که نویسنده علیرغم ایجاد فضای طنز در لحظاتی از نمایش، اما آشکارا تلخی و گزنده بودن روایتش را در کام مخاطب میریزد!
شاید بشود نوع نگاه او به هنر و ادبیات را مشابه نگاه خاص و ویژه کریستوف کیشلوفسکی کارگردان شهیر لهستانی دانست. کیشلوفسکی کبیر نیز با بهره مندی از هوش سرشار و دانش بالایش موفق به خلق سه گانه «آبی»، «سفید» و «قرمز» شد. سه گانهای نادر و استثنایی که با بررسی اجمالی در سبک آنها – بدون ارتباط موضوعی با سه گانه زلر – و با توجه به شیوه نگارش و نگاه روان شناسانه فیلمها؛ میشود تشابهات بسیاری را در دیدگاه این دو هنرمند کشف کرد.
روابط خانوادگی در این نمایش به شدت برای نویسنده مهم است. علیرغم اینکه فرجام پدر قابل پیش بینی است اما نویسنده همه عناصر نمایش را ملزم به رعایت آداب و مراقبت از پدر میکند حتی اگر دخترش «آن» برای رهایی از شرایط موجود، بارها در خیالاتش پدر را بکُـــــشد…
آنچه در اینجا باید به آن پرداخت این است که در این نمایش دنیای پدر بسیار ترسناک و البته غم انگیز است. نویسنده به خوبی موفق شده مخاطب را با «آندره»ی بی نوا همراه کند. همذات پنداری مخاطب با مصائب یک پدر مبتلا به آلزایمر که با مشکلات عدیدهای مواجه شده در حقیقت احتمالاً هدف نهایی فلوریان زلر از نگارش «پدر» باشد و بخواهد به ما یادآوری کند که آلزایمر شاید مخوفترین بیماری دوران کهنسالی باشد…
البته کم لطفی است اگر از ترجمه درخشان و شیوای حمیدرضا امانپور و مریم حیدری از نوشته فلوریان زلر یاد نشود. مترجمهای این نمایش با آگاهی کامل از آنچه قرار است نمایشنامه در ذهن مخاطب ایجاد کند از «پدر» اثری به مراتب جذابتر ساختهاند.
کارگردانی
هر چند «پدر» دیالوگ محور و واقع گراست و نمایشهای دیالوگ محور خلاقیت کارگردان را برای ایجاد صحنههای متنوع و جذاب به چالش میکشند اما این هنرِ آروند دشت آرای است که با بهره گیری صحیح از عناصر نمایش و آنچه خود خلق کرده نگاه و حواس مخاطب را از این موضوع دور کرده و او را مجاب میکند به آنچه کارگردان آفریده است توجه کند و زیبایی نمایشنامه را موازات با کارگردانی اثر دنبال کند.
نمایش «پدر» یکبار در سال 1398 توسط رضا احدی روی صحنه رفت، اما تفاوت عمده و مهم اجرای رضا احدی با اثر آروند دشت آرای در نگاه مدرن و آوانگارد دشت آرای به متن است. دشت آرای با پرداختی جدید و ایجاد فضایی متفاوت به درک بیشتر مخاطب از نمایش کمک کرده است. طراحی صحنه با کنتراست تقریباً یکدست خبر از ذهن عاری و شاید خالی «پدر» میدهد. کارگردان؛ «پدر» را همچون سکانسهای سینمایی در مقاطع مختلف نمایش میدهد. او با تغییر مداوم صحنهها مخاطب را در معرض اتفاقات مختلف نمایش قرار داده است. کارگردان به خوبی دریافته که نمایشنامه به شدت بافتی سینمایی دارد، از این رو با درکی صحیح از آن، صحنههای جذابی پدید آورده است. شاید به همین جهت بوده که فلوریان زلر در سال 2020 از «پدر» فیلمی زیبا و مهیج با بازی آنتونی هاپکینز ساخت.
نمایش «پدر» در لحظاتی عجیب و هراس انگیز میشود. خصوصاً در زمان پخش ویدئو آرتها نمیشود از فضایی که در ذهن مخاطب ایجاد میشود بی اهمیت عبور کرد. ویدئو آرتها به شکلی عجیب و البته با تبحر خاصی طراحی و ساخته شدهاند و فضایی ملتهب در آنها وجود دارد که مخاطب عمیقاً با آنها درگیر میشود. گاهی این درگیری آنقدر ادامه پیدا میکند که احساس میشود کارگردان قصد آزار ذهنی تماشاگرش را دارد. در ویدئوها به شکل هراس انگیزی دوران زوال عقل به تصویر کشیده میشود و به مخاطب هشدار میدهد که شاید آیندهای به همان سان در انتظار او باشد…
اوج خلاقیت کارگردان در پایان بندی نمایش است. آنجا که گویهایی که در صحنه ریخته می شوند توسط “آندره” (پدر) جمع آوری می شوند و یا حداقل اینگونه به نظر می رسد که او تلاش می کند آنها را جمع آوری و در کنار خود حفظ کند… شاید در ظاهر این گوی ها یادآور همان گوی های دوران کودکی باشند اما در واقع هر گوی نماینده بخش هایی از ذهن رو به زوال “آندره” هستند که در دوران زوال عقل و شدت آلزایمر در تلاشی نافرجام قصد گردآوری آنها را دارد…
بازیگری
بازیگران نمایش از مهمترین عوامل موفقیت «پدر» هستند. رضا کیانیان آنگونه که قابل تصور بود «آندره» را با مهارت تمام باز میآفریند. بازی پلکانی، گام به گام و منظم او در نشان دادن شروع زوال عقل در یک بیمار مبتلا به آلزایمر تا زمان شدت و حِدَت بیماری بسیار چشمگیر است. تسلط او بر نقش در حقیقت یک کلاس آموزشی فشرده برای کسانی است که به هنر تئاتر علاقمند باشند. سعید چنگیزیان همچون همیشه خوب است و شاید او از بس خوب بازی میکند کسی توقعی غیر از این از او نداشته باشد. او در هر قالبی قرار بگیرد به خوبی فرم میگیرد و آنگونه که باید بازی میکند.
مارین ون هولک علیرغم بازی قابل قبولش اما آنگونه که انتظار میرفت نتوانسته بود در اجرای نقش خود موفق باشد. شاید این موضوع به بیان و توان او در تلفظ کلمات به زبان فارسی باشد. به نظر میرسد اگر کارگردان در انتخاب بازیگر نقش «آن» سخت گیرانهتر برخورد میکرد تقابلهای پدر و دختر جذابتری پدید میآمد. سایر بازیگران همان هستند که باید باشند. اساساً طراحی نقشها فضایی فراتر از آنچه باید را در اختیار آنها قرار نمیداد، هر چند اگر سوگل خلیق انرژی بیشتری برای ایفای نقش خود میگذاشت به مراتب بازی جذابتری از او میدیدیم…
در مجموع نمایش پدر به واسطه متن کم نقص نمایشنامه و کارگردانی جذاب، به اثری قابل دفاع تبدیل شده که میشود آن را در زمره آثار موفق تئاتر قرار داد.
نگاهی به شناسنامه نمایش پدر:
نویسنده: فلوریان زلر
طراح و کارگردان: آروند دشت آرای
دراماتورژ: مارین ون هولک
تهیه کننده: محمد قدس
بازیگران: رضا کیانیان، مارین ون هولک، سعید چنگیزیان، سوگل خلیق، شیدا خلیق، بهزاد کریمی، پریسا شاه ولیان
تئاتر شهر- سالن اصلی
17مهر تا 26 آبان ساعت اجرا 18.30عصر زمان نمایش: 1 ساعت و 20 دقیقه
خلاصه نمایش: «پدر» تجربهی دردناک و بکری است از زوال عقل(آلزایمر)، که به وضعیت پدر و ارتباط با دخترش میپردازد.
نویسنده: هبتاله یگانه
انتهای پیام/